۱۴۰۳ مهر ۴, چهارشنبه

خلاصه اس مشروح درباره تروریست های مسلح به مدرنترین تکنولوژی جاسوسی علیه مردم بی گناه

در دانشگاه کاشان برخی دانشجویان با کارآموزی و کارورزی و شرکت در کلاس های ویژه جدا از درسهای آبکی هنر  تربیت شدند تا هرکدامشان متخصص در تمام موارد زیر بشوند 1_جاسوس ازحریم خصوصی مردم عادی و مشاهیر بشوند 2_ متخصص جنگ روانی 3_متخصص جنگ فرهنگی 4_ اوباش ضد فمینیسم و ضد زن و ضد روابط زن و مرد 5_ضدیت با لیبرالیسم و سوسیالیسم 6_متخصص بخور بخور (رانتخواری و ویژه خواری و مال مردم خوری و املاک خوری و پولشویی)7_شرخری و شرخر پروری8_ دامگذاری.
بعد از نقش کم یا زیادشان در یازده سپتامبر و توانایی گول زدنشان در یازده سپتامبر توانستند وسایل جاسوسی فوق مدرن از ابرقدرتها تهیه کنند.
این دانشجویان می گویند از قدیم برای جاسوسی  توی گوش تارگت ها میکروفن بیسیم وصل می کرده اند. اینها بعد از دروغ بافی ها و مانورهای لازمه در رابطه با یازده سپتامبر ایمپلنتهایی از ابرقدرتها گرفته اند که گویا سپاه پاسداران به این  سمعکها (حلزونی کامپیوتری) می گوید
این ها دستکم از سال ۱۳۸۰ وارد پروژه فروش املاک کشوری و آن دسته از املاک مصادره ای شده اند که عمدا و رندانه در دفاتر حکومتی لیست نشده اند یعنی در کتب و پرونده ها اطلاعات ثبت نشده و از یک طرف از صاحبانش خلع ید غیر رسمی شده و از طرف دیگر در لیست املاک تحت تملک حکومت یا مردم قرار ندارد و دولت خبر ندارد ولی بعضی مقامات کشوری خبردار بوده و هستند.

در این راستا این دانشجویان سابق از سال ۱۳۸۲ ادعا کرده اند فامیل مادری من برای بعضی مقامات جمهوری اسلامی از دهه ۱۳۶۰ املاک مذکور را می فروشند و درصد می گیرند و خواستار سهم بودند. املاک چمخاله و اطراف رودهن را مثال می زدند.
اما اقوام مورد اشاره آنها زندگی معمولی دارند و یا جلوی من وانمود می کنند که دارایی شان چند آپارتمان معمولی و خودروهای معمولی است. با توجه به این که من اهل باج دادن نیستم ولی فامیلم اهل باج دادن و پنهانکاری هستند ممکن است اگر ادعای این دانشجویان درست باشد این حکومت فامیل را با روش های جنگ روانی و سایر روش های چماق و هویج یا روش های دیگر وادار به همکاری جهت فروش میلیاردها دلار آمریکا املاک مصادره ای کرده باشد.

من در دانشگاه کاشان نویسنده مقاله های لیبرالی در مجله جنبش بودم و مجله ستون آزاد هم مدیر مسئول و نویسنده و سردبیرش بودم.
بعد پایان دانشگاه این دانشجویان به روش های خودشان  بارها به من اطلاع دادند که ازحکومت و ملایان پروژه علیه من به خاطر مقالات لیبرالی اخذ کرده اند و انواع مزاحمت ها علیه ما اغاز کرده اند که از آنچه برخی دگراندیشان در ماهواره و اینترنت گزارش می کنند، بدتر است.
موارد متعددی است.
مثلا از ۲۰ سال پیش که برای خرید کالا به مرکز اصلی فروش می رویم قیمتهای پرت و پلا همه مغازه ها می گویند مثلا در اینترنت نوشته فلان مارک و مدل ۱۰میلیون تومان همه مغازه های پاساژ می گن ۱۶ میلیون و فقط یک مغازه قیمت واقعی ۱۰ می گوید و ما مجبوریم ازهمان یک مغازه بخریم.
برخی مواقع بدتر هم هست مثلا از مغازه ای خرید می کنیم می بینیم کالایی را ۱۰میلیون به ما داد بعدا می فهمیم که کالا ۱۵ میلیون بوده امنیتی ها وادارش کردن ۱۰ میلیون بفروشد سپس از او امضای شکایت آمیز گرفته اند و من که به مغازه دار مراجعه می کنم حاضر به همکاری نمی شود که از وزارت اطلاعات و اوباش جنگ روانی اش شکایت کند.
این شکایتها که امضا جمع می کنند نیم بند است و به قضائیه و پیامک نمیرسد ولی پلیس هایی دارند راه می افتند در پاساژها اسناد را نشان سایر اصناف و مغازه ها می دهند و دروغسازی و نفرت سازی می کنند.
مورد دیگر:
این دانشجویان جنگ روانی کارشان سازماندهی لاتها و اوباش است تا مزاحم روابط معمولی و کاری و عشقی و سکسی میلیونها دختر و پسر و زن و مرد است و عاملین این امور را در ساختمان محل سکونت ما ساکن کرده اند.

ماجرا از آن قرار است که من در دانشگاه تبلیغات حقوق بشری می کردم مثلا مجازات های شلاق و اعدام و سنگسار و ممنوعیت رقص و اواز را شیطانی می دانستم.
این باعث لج و عصبانیت این دانشجویان شده بود.
ازهمان زمان تاکنون چند بار تلفنی با حقوق بشری های ایران صحبت و دیدار داشتم ولی مشخص شد انتقال مکالمه داده اند و با منتخبین همین باند صحبت کرده بودم و گول زده شده بودم.

بعد که خانه را مشارکت کردیم همین باند خانواده هایی در ساختمان ۱۶ واحدی ما نشانیده که برای تمسخر حقوق بشر از سال ۱۳۸۸ تاکنون بخشی از شکنجه های اوین را قبل از کرونا به صورت کار در منزل در واحدهای یک و  4 و 8 و 9 و 10 و 12 و  14 و 15 انجام داده و می دهند.

مثلا یک هفته مانده به اولین حمله معروف به اشرف چند مجاهد خلق از اشرف دزدیده و در طبقه ۵ و ۳ شکنجه می دادند.

همچنین جند سال پیش طبقه سوم و ک۱۹پ۱۹ از ونزوئلا خارجی آورده بودند شکنجه می دادند و کلمه کودتا در صحبت ها بود و من هم به اپوزیسیون و دولت ونزوئلا و وزارت خارجه ایران خبر دادم.
ادامه دارد…

********

مسئله دیگر این است که این تروریستها که ما را احاطه کرده اند خدای دروغگویی و خدای جعل و خدای کلاهبرداری و خدای عوضی بازی هستند و سالهاست مانع ارتباط ما با دیگران میشوند.

نکته بعدی این است که از چند دهه پیش تلفنهای ثابت و موبایل ما را به شدت کنترل می کنند و جای ما تلفن را جواب می دهند و جای ما تلفن می زنند و وقتی ما به برخی شماره ها زنگ میزنیم منتقل میشود بدینگونه که صبر می کنند منشی اتومات بگوید کدام شماره داخلی را باید بگیریم آنها بعد از شنیدن پالس نمره گیری شماره را منتقل می کنند.

نکته بعدی اینکه درخانه من و هزاران فعال اینترنتی در پشت سرمان روی کامپیوترمان دوربین های مخفی زوم کرده بوده و زوم هست و از ابتدای ورود اینترنت به ایران این جاسوسان علیه خیلی ها چنین کرده اند. اینها با دوربین مخفی یا با تروجان می فهمیدند برای اپوزیسیون یا برای فروم های گفتگوی خارجی یا شبکه های دوستیابی چه مطالب علمی یا سیاسی یا نقد دین چرک نویس شده و آنها بی خبر از ما قبل از انتشار مطلب دراینترنت، مرتبط با مقاله ها با اپوزیسیون و کاربران فروم ها ارتباط برقرار کرده اند و فریب داده اند و پناهنده تقلبی و جاسوس و تروریست به خارج اعزام کرده بودند و الان برخی پناهنده ها و نفوذی ها در اپوزیسیون به این طریق نفوذ کرده اند.
توجه کنید که هزاران نویسنده سیاسی و فرهنگی در اینترنت است که اولا گمنام و بدون عکس و مشخصات و ثانیا فقط نوشتاری برای اپوزیسیون و خارجی ها مطلب و خبر می فرستند. این باند جاسوسی و جنگ روانی دانشگاه کاشان و سایر فعالان جاسوسی واجا و ساس و مافیا با توجه به دوربینها و استراق سمع ها توانسته اند خود را جای بسیاری از نویسندگان جا  بزنند و پناهندگی تقلبی بگیرند سپس  نویسنده اصلی را حذف یا زندانی کنند.

در سال ۲۰۲۲ اتفاقات متعددی افتاد که من متوجه شدم که این تروریستها جای من دارند با خارجی ها و اپوزیسیون ارتباط می گیرند و متوجه شدم از اول آمدن اینترنت چنین می کرده اند برای همین بلافاصله با سازمانهای امنیتی ابرقدرتها و کشورهای همسایه تماس گرفتم و ناشناس اطلاع دادم که چنین کاری در جریان است و همچنین در چندین فروم انگلیسی زبان معروف اطلاع رسانی کردم.

همه اسامی جنایتکاران که در این چند کانال و وبلاگ نام بردم در همه این جنایات عمل می کنند ولی از سال ۱۴۰۰ تاکنون محمدمهدی نیکونژاد شیرازی و عزیزالهی و ذوالفقاری و محسن خلیفه بنی روانی و قدیری و داودی و اخوان و رزاقی بسیار بسیار دارند خودشان را نویسنده مقالات من معرفی می کنند و همچنین به دروغ نام فامیلی من را در تلفنها و بیسیم ها که میزنند و در دیدار با لات ها و اوباش تهران اعلام می کنند.

این اولا نشان می دهد که اینها اوباش جنگ روانی  حکومت هستند. ثانیا با توجه به بعضی حرفهای شنیده شده حداقل یکی از این چند اسم که الان در همین پاراگراف نوشته ام جاسوس دوجانبه اپوزیسیون یا اسرائیل است و اینکه اپوزیسیون یا کشور خارجی جارچی و لات و اوباش دم خانه فعالان مدنی و نویسندگان بفرستد تا عامل خودش راحت عملیات کند ناجوانمردانه است و پذیرفتنی نیست.

من احتمال می دهم تروریست و ضارب سلمان رشدی کاملا مرتبط با  این چهار باند است که من از قدیم دارم اطلاع رسانی می کنم که جنایتکار و شکنجه گر و تروریست هستند و من اسامی ده ها جنایتکار این باندها را اعلام کرده ام.
ادامه دارد....

********

نکته دیگر اینکه این دانشجویان و نوکرانشان در ک۱۹پ۱۷ و اطراف برج افق اکباتان همگی اختلال شخصیت تجاوزگری دارند یعنی دوست دارند بدون اجازه زن به او دست زده و کارجنسی کنند یا دوست دارند بدون اجازه زنان و مردان رابطه جنسی آنها را تماشا کنند. یا دوست دارند در رابطه مردان و زنان خود را دخیل کنند. دوست دارند رابطه ها را به هم بزنند. کلا هر دخالت بی اجازه و تحمیلی تجاوز است.

این دانشجویان و خانواده های ک۱۹پ۱۷ و لاتهای ۱۴۸۱۹ تهران هرکس مجلس پارتی و رقص و عروسی و شادی برگزار کند و پول زور به اینها یا پلیس نداده باشد کارشان حمله به پارتی و ضرب و شتم و اسیرگیری است اما اگر پول به اینها بدهید به پارتی و جشن و عروسی شما حمله نمی کنند.

یکی از موارد جنون جنسی اینها اینطور است که بعد از رابطه جنسی برعکس اکثریت مردان که زن مذکور محبوب تر  برایشان میشود ، اینها  نسبت به زن مذکور احساس تنفر می کنند.

مورد دیگر جنون جنسی اینان بدگویی از زیبایی های اندام زن است. مثلا هنگام تماشای رقص شکیرا و بیانسه و ... با الفاظ زشت به مسخره کزدن پا و باسن و سینه های آنان  با الفاظ زشت میپردازند و با همسران خود نیز چنین وضع صحبت می کنند.

مورد دیگر اینکه دلال قضائیه و پلیس هستند و با دریافت پول، آنگاه جرمی که می تواند زندان یا شلاق یا اعدام و سنگسار حکمش باشد را به برائت تبدیل می کنند ، ولی چون مافیاگری و جنگ روانی کارشان است افراد بیگناه را با مجموعه ترفندها به زندان و شلاق و اعدام و سنگسار محکوم می کنند. مثلا در راستای فروش املاک مصادره ای و سایر عملیات شرخری.

نکته دیگر اینکه این دانشجویان که کارشان ضدیت با لذت و تفریح است  و کارشان بد عاقبت کردن طرفداران رقص و آواز و سکس است خودشان طرفدار لذت بردن خودشان از این موارد است و علاقه دارند  با زنان داخلی و خارجی که ورزشکار یا رقاص یا آوازخوان هستند ، رابطه برقرار کنند پس از خارج به ایران دعوت می کنند ولی در راستای جنگ روانی اینها اسم فعالان گمنام حقوق بشر و اپوزیسیون را روی خودشان می گذارند و از طرف آنها با همکاری پلیس و حکومت دعوت می کنند و گاه آزار نیز بعد از لذت بردن و تفریح به زن خارجی میزنند تا اسم آن فرد در لیستهای سیاه خارج و داخل کشور قرار بگیرد.

ادامه دارد…

**********

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر